سعیده کریمی

انتشار در تاریخ :  ۱۳۹۸/۰۲/۱۸ - ۰۸:۲۵



اثر بخشی مداخله جیره عاطفی بر رابطه والد و کودک و کاهش استفاده از وسایل دیجیتال (۱)تغییر سبک زندگی جوامع در سال های اخیر سبب افزایش چشمگیر استفاده خردسالان از وسایل دیجیتال از قبیل تلویزیون، دی وی دی، گوشی های هوشمند، تبلت و بازی های کامپیوتری شده است.استفاده از وسایل دیجیتالی در خردسالان تا حدی فراگیر شده است که پژوهشگران از عباراتی همچون بومیان دیجیتالی و دایه گری دیجیتالی برای توصیف افراط در مواجهه و استفاده از وسایل دیجیتال توسط خردسالان استفاده کرده‌اند.دایه گری دیجیتالی به سبکی از مراقبت اطلاق می شود که وسایل دیجیتال جایگزین روابط فعال کودک با محیط می شود و کودک در اکثر ساعات بیداری در مجاورت دایم با دستگاه‌های دیجیتالی است.این در حالی است که طبق نظریه های برجسته ی تحولی همچون نظریه شناختی ژان پیاژه، نظریه مونتسوری و نظریه دلبستگی جان بالبی و نتایج مطالعات جدید، کودکان برای دستیابی به رشد سالم شناختی، هیجانی، اجتماعی و حرکتی، نیاز به دست کاری محیط و برقراری تعامل فعال با جهان اطراف خود دارند.مطالعات جدید نیز همسو با پیشینه نظری نشان داده اند که کودکان در سنین اولیه پس از تولد به دلیل نارس بودن مهارت های نمادین، توجه و حافظه، قادر به یادگیری از طریق وسایل دیجیتال به اندازه یادگیری از مراقبت از خود نیستند و انتقال دانش کسب شده از وسایل دیجیتال به زندگی روزمره برایشان دشوار است.این در حالی است که یافته مطالعات اخیر بیانگر فراگیر شدن استفاده از موبایل و وسایل دیجیتال در کودکان زیر یک سال است که قاعدتاً استفاده از این وسایل در این سنین با هدف سرگرم کردن کودک، و نه آموزش و یادگیری اتفاق می افتد.مطالعه ای که در سال ۲۰۱۵ نیز منتشر شده است، نشان می دهد که تقریبا ۹۷ درصد کودکان ۰ تا ۴ ساله در ایالات متحده از موبایل استفاده می کنند و حدود ۴/۳ این کودکان موبایل شخصی دارند.هم زمان با این افزایش استفاده از دستگاه های دیجیتالی توسط کودکان، کاهش تعاملات آن ها با مراقبین، کاهش ارتباطات و فعالیت های اجتماعی اتفاق افتاده است که به تبع آن تحول شناختی، کلامی، هیجانی ،رفتاری و اجتماعی کودکان ‌به طور منفی تحت تاثیر قرار می گیرد.در واقع با این سبک مراقبتی در دوره های حساس و بحرانی رشد مغز و رفتار، کودک اکثر ساعات بیداری را با وسایل دیجیتال می گذراند و موقعیت های اساسی یادگیری شناختی هیجانی و اجتماعی ضروری را از دست خواهد داد.محققی به نام cheng و همکارانش در سال ۲۰۱۰ به بررسی تاثیر مواجهه زود هنگام با تلویزیون و برآیندهای اجتماعی و رفتاری آن در کودکان زیر ۳سال پرداختند و نشان دادند که بین مدت زمان تماشای تلویزیون در ۱۸ماهگی با افزایش نقص توجه-بیش فعالی در ۳۰ماهگی و کاهش رفتارهای اجتماعی همبستگی وجود دارد.همچنین lin و همکارانش در سال ۲۰۱۵ نشان دادند که مواجهه طولانی خردسالان ۱۵تا ۳۵ماهه با تلویزیون با تاخیر رشدی، تاخیر در زبان و تاخیر حرکتی همراه بوده است.در سال ۲۰۱۶ نیز ansari و crosnoe در یک مطالعه طولی که بر روی ۶۲۵۰ کودک از بدو تولد تا ۴سالگی انجام شد ،گزارش کردند در کودکانی که بیشتر تلویزیون دیده بودند، علایم بیش فعالی بیشتر مشاهده شد و این در رابطه با دختران، فرزندان خانواده های با وضعیت اقتصادی و اجتماعی پایین و آنانی که والدینشان سلامت روانی کمتری داشتند،شدت بیشتری داشت.همچنین محققان ایرانی در سال ۱۳۹۷ در یک مرور نظام مند به بررسی تاثیر استفاده از وسایل دیجیتال بر سلامت کودکان پرداختند و نشان دادند که استفاده افراطی از وسایل دیجیتال با:* افزایش احتمال خطر ابتلای به اضافه وزن و چاقی،* تغییر در عادات غذایی و الگوی خواب،* تغییرات ساختار در مغز،* تاخیرهای حرکتی و زبانی،* ضعف در دامنه واژگان،* هوش کلامی،* کارکردهای اجرایی*مشکلات هیجانی، ارتباطی، اجتماعی، رفتاری و خصوصا بیش فعالی همبسته است.محققان nathanson و rasmussen در سال ۲۰۱۱ تاثیر تماشای تلویزیون در مقایسه با کتاب خواندن و بازی با اسباب بازی را بر تعامل مادر با کودک در خردسالان ۱۶ تا ۷۲ماهه بررسی کردند و نشان دادند که تعامل مادر و کودک در طول مدت زمان تماشای تلویزیون در مقایسه با خواندن کتاب و بازی با اسباب بازی بسیار کمتر است.روشن بودن تلویزیون در طول روز ، صرف نظر از اینکه کسی آن را نگاه می کند یا نه، سبب آشفته شدن و پر سروصدا شدن محیط می شود.در واقع مواجه بودن کودک با تلویزیون در زمینه ، بخاطر عناصر سمعی و بصری جذاب آن برای کودکان، سبب جلب توجه آن ها و در نتیجه تداخل در فعالیت های ضروری از قبیل بازی می شود.از طرف دیگر، روشن بودن تلویزیون سبب جلب توجه والدین و در نتیجه کاهش کمیت و کیفیت تعامل با کودک و به تبع آن آسیب به رابطه والد و کودک می شود.در واقع، مواجهه افراطی خردسالان با وسایل دیجیتال، سبب محروم ماندن کودک از موقعیت های یادگیری و تعامل با والدین و در نتیجه فقر محیطی در دوره های حساس رشد می شود.فقر محیطی در مدل های حیوانی و نوزاد انسان در سنین اولیه رشد می تواند زمینه ساز القا رفتارهای تکراری و کلیشه ای و به اصطلاح رفتارهای شبه اتیستیک شود.در این گونه موارد، اگر از همان سنین اولیه ، درمان که غالبا از نوع غنی سازی محیطی است اعمال شود، معمولا علایم بهبود می یابند یا از شدت آن ها کاسته می شود و چون هنوز خردسال در سنین انعطاف پذیری عصبی است، امکان درمان و پیشگیری از آسیب های پایدار رشدی وجود دارد.محققی به نام green و همکارانش در سال ۲۰۱۳ به بررسی تاثیر ۱۲جلسه ای( به مدت ۵ماه) آموزش رابطه پرکیفیت والد و کودک به والدین خردسالان در خطر ابتلا به اتیسم پرداختند.نتایج مطالعه آنان حاکی از بهبود معنی دار رابطه کودک با والد و کاهش علایم اولیه بود.مطالعات همچنین نشان داده اند که آموزش رابطه و ارتباط به والدین کودکان در خطر ابتلا به اتیسم، سبب :* پذیرش بهتر والدین،جهت مطالعه ادامه مطلب فوق به سایت tahaclinic.com مزاجعه نمایید.کانال تلگرام ما @taahaaclinic



مطالب